جدول جو
جدول جو

معنی دود گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

دود گرفتن
(تَ کَ دَ)
دودزده شدن. به بوی و رنگ دود آلودن. (یادداشت مؤلف). اثر دود اعم از رنگ و بوی یافتن. دودگن شدن:
دود وحشت گرفت چهرۀ عمر
آب دیده بریز و پاک بشوی.
خاقانی.
، کشیدن دخانیات. پک زدن به سیگار و غلیان وچپق و وافور و نظایر آن. بیشتر در مواردی گفته می شود که به طرف تکلیف می شود یک دو پک بکشد، گویند: یک دود بگیر. (فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرد گرفتن
تصویر گرد گرفتن
گرد گرفتن
اطراف و جوانب کسی یا چیزی را گرفتن
کنایه از محاصره کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قول گرفتن
تصویر قول گرفتن
قول گرفتن
پیمان گرفتن، عهد گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوش گرفتن
تصویر گوش گرفتن
گوش گرفتن
گوش دادن، گوش داشتن، کنایه از پند کسی را شنیدن و به یاد نگه داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوت گرفتن
تصویر قوت گرفتن
قوت گرفتن
نیرو گرفتن، توانا شدن، کنایه از زیاد شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درز گرفتن
تصویر درز گرفتن
درز گرفتن
دوختن درز جامه، کنایه از کوتاه کردن سخن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاد گرفتن
تصویر یاد گرفتن
یاد گرفتن
آموختن، فراگرفتن کاری، از بر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خون گرفتن
تصویر خون گرفتن
خون گرفتن
در پزشکی خارج کردن خون از بدن به وسیلۀ سرنگ یا برش پوست و مانند آن، حجامت کردن
فرهنگ فارسی عمید
درد گرفتن
(زِ نُ / نِ / نَ دَ)
متوجع شدن: شکمش درد گرفت و بس ثفل از زیر او بیرون آمد. (ترجمه تفسیر طبری).
گفت بخوردم کرم درد گرفتم شکم
سر بکشیدم دو دم مست شدم ناگهان.
لبیبی.
او را (رابعه را) دیدم با کوزه ای شکسته... و خشتی که وقتی سر بر آنجا نهادی و گفت:دلم درد گرفت. (تذکره الاولیاء عطار). برق، درد گرفتن شکم گوسفندان از خوردن بروق. (تاج المصادر بیهقی)، متألم شدن. درد خاستن. مبتلی به درد و رنج شدن
لغت نامه دهخدا
داد گرفتن
(کَ دَ)
انتصاف. ستاندن حق خود از دیگری، حق کسی را از دیگری گرفتن، داد ستدن:خدا داد مرا از تو بگیرد، سزای ستمکاری ترا بدهد
لغت نامه دهخدا
خود گرفتن
(بُ اَ کَ دَ)
اظهار کبر نمودن. بخود بالیدن. تکبر کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از گوش گرفتن
تصویر گوش گرفتن
گوش گرفتن
گوش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون گرفتن
تصویر خون گرفتن
خون گرفتن
حجامت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاد گرفتن
تصویر یاد گرفتن
یاد گرفتن
بخاطرسپردن، آموختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوا گرفتن
تصویر هوا گرفتن
هوا گرفتن
پذیرفتن هوا: و اما بودنش علت هوا بسیار گرفتن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ندید گرفتن
تصویر ندید گرفتن
ندید گرفتن
نادیده انگاشتن: حسن آقاخ نوکرتم مایکی راندیدبگیرخ
فرهنگ لغت هوشیار
موی گرفتن
چون کسی عاشق زنی شود و بوصال او نرسد مو را در کاغذی پیچیده داخل صندوق (قوطی) گذارد و پیش معشوقه فرستد و غرض از آن اعلام ضعف و ضعیفی خود در محنت هجر است. اگر معشوقه هم مشتاق او باشد او نیز در جواب مو فرستد} وصف زلفش کی دل صد چاک را رو میدهد شانه با این ربط مو میگیرد و مو میدهد) (مخلص کاشی. بها)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدد گرفتن
تصویر مدد گرفتن
مدد گرفتن
یاری گرفتن، نیروی پشتیبان گرفتن یاری گرفتن، کمک نظامی گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گول گرفتن
تصویر گول گرفتن
گول گرفتن
احمق دانستن ابله پنداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
قوت گرفتن
نیرو یافتن زورمند شدن نیرو گرفتن توانا شدن: چون کار نفس هنگام سستی تن قوت گیرد پس نفس جسم نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
گرد گرفتن
پاک کردن گرد و غبار چیزی زدودن گرد، پوشیده شدن از گرد و غبار. گرد گرفتن کسی یا چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
قول گرفتن
پیمان گرفتن پشت گرفتن عهده گرفتن از کسی پیمان گرفتن: من از او قول گرفتم که فردا به منزل ما بیاید
فرهنگ لغت هوشیار
دست گرفتن
بریدن دست، منع کردن باز داشتن از کاری، مدد کردن یاری کردن، مسخره کردن استهزاء نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درز گرفتن
تصویر درز گرفتن
درز گرفتن
دوختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پند گرفتن
تصویر پند گرفتن
پند گرفتن
عبرت گرفتن اعتبار تذکیر تذکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
دست گرفتن
((دَ گِ رِ تَ))
منع کردن، مدد کردن، پیمان بستن، مسخره کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قول گرفتن
تصویر قول گرفتن
قول گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
پیمان گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرد گرفتن
تصویر گرد گرفتن
گرد گرفتن
((گَ گِ رِ تَ))
خاکروبی کردن، خاک آلود شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درز گرفتن
تصویر درز گرفتن
درز گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
دوختن شکاف جامه، کوتاه کردن سخن برای جلوگیری از فاش شدن رازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوش گرفتن
تصویر گوش گرفتن
گوش گرفتن
گوش دادن، توجه کردن، پند کسی را پذیرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوش گرفتن
تصویر جوش گرفتن
جوش گرفتن
((گِ رِ تَ))
مضطرب شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پند گرفتن
تصویر پند گرفتن
پند گرفتن
((پَ. گ ِ ر ِ تَ))
عبرت گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوش گرفتن
تصویر دوش گرفتن
دوش گرفتن
حمام کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوی گرفتن
تصویر خوی گرفتن
خوی گرفتن
آمخته شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
دزد گرفتن
تعبیر خواب دزد یا دوست است یا مهمان است و یا مسافر و از این سه خارج نیست. در خواب های ما آنچه دزد می دزدد مهم نیست و هیچ تعبیری ندارد بلکه برداشت ما از تعبیر خواب دیدن دزد اهمیت دارد و تعابیر مختلفی به وجود می آورد. در علم تعبیر ترس نیز شادی است. یک صاحب خانه وقتی در خانه خویش با دزد رو به رو شود می ترسد بنابراین از دیدار یک دوست قطعاً شاد و خوشحال می شود. اگر در خواب دیدید دزدی به خانه شما آمده مهمانی برای شما می رسد یا مسافری می آید. اگر مسافری در راه دور ندارید منتظر مهمان نا خوانده باشید. اگر به شما خبر دادند که دزد آمده از دوستی به شما خبر می رسد و یا نامه ای دریافت می کنید به هر حال در خواب دزد بد نیست بر خلاف بیداری که از دزد متنفریم. ، تعبیر خواب دزدیده شدن، تعبیر خواب دزد نشانه بیماری، کمبود و یا ناراحتی جسمانی است. ، اگر در خواب دزد سیاه پوستی را مشاهده کردید. شما زا ناحیه صفرا رنج می برید. ، اگر در خواب پوست دزد به رنگ سرخ بود بیماری مربوط به خون شخص بیننده خواب است.
فرهنگ جامع تعبیر خواب